|خـــــــــــــآطـــــــرات|

خاطراتم را مینویسم تا خالی شوم از درد....

|خـــــــــــــآطـــــــرات|

خاطراتم را مینویسم تا خالی شوم از درد....

زندگی دفتری از خاطره هاست...
یک نفر در دل شب، یک نفر در دل خاک،
یک نفر همدم خوشبختی هاست،
یک نفر همسفر سختی هاست،
چشم تا بازکنیم عمرمان می گذرد....
ما همه همسفرو رهگذریم...
آنچه باقیست فقط خوبیهاست.

بایگانی
آخرین مطالب

کودکی هایم کجاست ؟

جمعه, ۸ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۰۲ ق.ظ

کودکی بودم معلم گفت ماهی فرض کن
اسمانی پر ستاره شامگاهی فرض کن

ساده خندیدم فقط غرق سخن هایش شدم
گفت حالا در همین شب سر پناهی فرض کن

من نفهمیدم که معنای دقیق فرض چیست
باز هم می گفت حالا یک دو راهی فرض کن

یک هو پرسیدم تصور چیست؟ با لبخند گفت
هر چه را هرگز نداری گاه گاهی فرض کن!

حیف ...بعداز سال ها هر روز می گویم به خود
حال تو خوب است! حتما رو به راهی فرض کن!

یا که هر شب در میان اشک, حسرت می خورم
سخت می گویم: تبسم از نگاهی فرض کن

مثل مرگی سخت می ماند بگویم با خودم
کوه اندوه و غمت را قدر کاهی فرض کن!

هی معلم بی قرارم...کودکی هایم کجاست ؟
بازهم می شد بگویی کاش ماهی فرض کن!

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۰۸
_دخترک_ _تنها_

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی